نقد و بررسی فیلم The Shawshank Redemption: بهترین فیلم تاریخ

رستگاری در شاوشنک براساس رمان پرفروش استیون کینگ ساخته شده است و فرانک دارابونت آن را کارگردانی کرده است. رستگاری در شاوشنک یک فیلم الهام بخش است که به شما کمک می کند درک کنید امید تا چه اندازه میتواند در زندگی تأثیر گذار باشد. خیلی ها نمی دانند که فیلم رستگاری در شاوشنک فیلمی با بالاترین امتیاز یعنی ۹.۳ در IMDB است. IMDB سایتی است که امتیاز عملکرد فیلم را ارائه می دهد. تعجب آور نیست که این فیلم بهترین فیلم در تمام دوران ها است. به طور خلاصه ، این فیلم داستان یک بانکدار معروف به نام آندی دوفرسن است که به دلیل قتل همسر خودش به زندان می افتد، او این کار را انجام نداده و به نظرت می رسد برای گناه ناکرده وارد این زندان مخوف شده است.

شما می توانید فیلم رستکاری در شاوشنک را به صورت رایگان در مووینه تماشا یا دانلود کنید:دانلود فیلم The Shawshank Redemption 1994

داستان قتل غیر عمد اندی دوفرسن

آندی از رابطه همسرش با یک مرد مطلع می شود. به نظر می رسید اندی از این موضوع ناامید شده است. سپس ، او همسر فریبکار خود را دنبال کرد. سو ظن او درست بود و همسرش را در حال خیانت با یک مرد می بیند. اندی ، که از این اتفاق بسیار آشفته بوده، با حالات روحی نامتعادل و یک اسلحه می خواهد سراغ همسرش برود و ما تکه هایی از این صحنه ها را می بینیم اما در نهایت اندی ادعا می کند از این کار پشیمان شده و از مسیر خودش بازگشته است در حالی که درست بعد از این ماجرا جسد همسرش را در خانه پیدا می کنند. در پلان های اولیه بیننده ممکن است به این فکر کند که اندی یک فرد گناهکار است که از گفتن واقعیت طفره می رود اما به مرور متوجه می شود اندی فردی باهوش و با استعداد و از همه مهمتر با قلبی مهربان است. او در دادگاه حکم حبس ابد می گیرد و وارد یک زندان مخوف می شود.

رفاقت اندی و رد نقطه عطف فیلم رستگاری در شاوشنک

شاوشنک زندانی است برای مجرمان سطح اول مانند تجاوز ، قتل ، مواد مخدر و دیگران در نظر گرفته است. در شاوشنک، آندی در ابتدا بسیار ساکت و منزوی است. بعد از گذشت چند ماه اندی با رد دوست می شود. رد زندانی است که سال های زیادی در شاوشانک بوده است ، بنابراین کسی است که می تواند چیزهایی را به صورت مخفیانه وارد زندان کند. از آن زمان به بعد ، اندی و رد دوستان صمیمی می شوند. اندی به دلیل علاقه زیاد به مجسمه سازی از رد درخواست یک چکش کوچک می کند.در این بین رد که مطمئن است با یک چکش کوچک نمیتوان کاری جز مجسمه سازی کرد این کار را برای اندی انجام می دهد اما از نیت اصلی اندی با خبر نیست.

تنها امید است که می تواند مارا نجات دهد

ما در این فیلم بینظیر به بهترین شکل ممکن متوجه می شویم که امید و تلاش کردن برای آرزو ها می تواند هر دیواری را از جلو ما بردارد و مارا به رؤیاهای دست نیافتنی و غیر ممکنمان برساند. همه ما با نیاز هایمان در زندگی زندان هستیم اما راه چاره برای بیرون آمدن از این زندان تنها قدم گذاشتن در راه های غیر ممکن است زیرا همان راه است که می تواند سعادت را برای ما در پی داشته باشد. زمانی که ما به رویاهایمان امید داشته باشیم زمان ها را با لذت بیشتری سپری می کنیم و می توانیم از شر روز های تلخ و سخت رها شویم. مهمترین دیالوگ فیلم هم راجع به همین موضوع هست ” امید چیز خوبیه و چیز های خوب هیچوقت از بین نمیرن”

آخرین روز های اندی در زندان

اندی از رئیس زندان ناامید شده است. در رؤیایش می خواهد هتلی راه اندازی کند و به عنوان ماهیگیر در حومه مکزیک کار کند، او شروع به صحبت “عجیب” با رد می کند. اندی می خواهد پایان زندگی خود را به عنوان یک فرد آزاد بگذراند ، نه اینکه بخواهد در یک “مکان” محدود شود. می خواهد در کنار دریا نزدیک طبیعت باشد تا بفهمد آزادی یعنی چه. او می خواهد فضایی ایجاد کند که بتواند زندگی خودش را سازماندهی و برنامه ریزی کند. رد با حرفهای اندی گیج می شود. رد می ترسد که اندی کاری احمقانه انجام دهد و خودش را به کشتن دهد و شب را با استرس زیادی می گذراند. در پایان جمله ، آندی درباره درختی در حومه شهر می گوید. او می خواهد که رد ، وقتی حکم آزادی اش را گرفت به آن مکان برود و جعبه مخفی ای که در آنجا هست را باز کند.

نتیجه گیری فیلم تلنگری بر همه انسان ها است

این فیلم به ما تلنگری می زند و می گوید هیچ انسانی مستحق گرفتار شدن در اسارت نیست، حال این اسارت چه در وجود خودش باشد چه دیوار های زندان. اگر گرفتار روز های تلخی شدید بدانید پایان زندگی تان نیست بلکه پایان همچون آغاز باید شیرین باشد. رستگاری در شاوشنگ  تمثیلی از زندگی ما انسان ها است و به ما می آموزد که برای رسیدن به رویاها و آرزو های زیبا هیچ وقت دیر نیست. ناامیدی در زندگی تنها مارا به پوچی می کشاند و تلاش و امید تنها راه سعادت و آرامش در وجود ما است.

پایان بندی فوق العاده 

در یک شب بارانی و زمانی که صاعقه های زیادی می آید اندی تصمیم می گیرد که از زندان فرار کند زیرا در میان این سر و صدا کسی متوجه رفتن او نمی شود. اندی با توجه به حرفه بانکداری که در خارج از زندان داشت توانسته بود اختلاس های میلیاردی را برای رییس زندان انجام دهد و به همین علت از افراد مورد اعتماد رییس بود. اندی طی ۱۸ سال توانسته بود سوراخ عمیقی در سلول خودش ایجاد کند تا بتواند از آن راه عبور کند. او در نهایت در آن شب بارانی بدون سر و صدا از سلولش فرار می کند و کسی متوجه رفتن او نمی شود. مهمترین کاری که اندی پس از فرار انجام می دهد این است که تمام سیستم فاسد از جمله رییس زندان را به پلیس ها به صورت مخفیانه لو می دهد و خودش نیز طبق آرزویی که داشت در یک بندر نزدیک مکزیک شروع به کار می کند. همانجا که صدا امواج دریا و آفتاب درخشان احساس زنده بودن و زندگی کردن را در او نگه می داشت.